یوسف مصری را دوستی از سفر رسید . گفت : جهت من چه ارمغان آوردی ؟
گفت چیست که تو را نیست و تو بدان محتاجی ؟ الا جهت آنکه از تو خوبتر هیچ نیست ،آینه آوردم تا هر لحظه روی خود را در وی مطالعه کنی .
بعد قصه گفتش، گفت: ای فلان، هین، چه آوردی تو ما را ارمغان؟
گفت: من بس ارمغان جستم تو را؛ ارمغانی در نظر نامد مرا
نظرات (۵)
پریسا سادات ..
پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷ , ۲۰:۵۷به ناز
۵ مرداد ۹۷، ۰۱:۰۵Niloo .hmd
پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷ , ۲۰:۲۱به ناز
۵ مرداد ۹۷، ۰۱:۰۵hani aliabadi
پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷ , ۱۱:۴۹به ناز
۵ مرداد ۹۷، ۰۱:۰۴همدم ماه
چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۲۳:۲۱به ناز
۳ مرداد ۹۷، ۲۳:۴۲از گوشه ای دنج
چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۱۴:۴۸به ناز
۳ مرداد ۹۷، ۲۰:۲۰