تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
با روزانه هایم همراه شو رهگذر ...


امروز،  28 ام ماه May

"روز گرامی داشت قاعدگی"

شاید فکر کنی که اه اه اه ! چه چندش و مزخرف! واسه یه همچین چیزی روز آخه ؟!

ولی تو ظریف تر و بادقت فکر کن ...

به این همه نظم نگاه کن! 

28 روز یکبار به ما خانوووما یادآوری میشه که شاهکار خلقتیم.

یادآوری میشه وجه تمایز مون و موهبتی که خدا تو وجودمون قرار داده ، چیزی که مردها با اون همه ادعای قدرت ازش بی نصیبن

" موهبت مقدس مادر شدن و تداوم نسل "

تا کی قراره که با ذهن های زنگ زده و افکار پوچ جلو بریم و لفظ کفرآمیز " زن تو این دوره ناپاکه " رو هی تکرار کنیم ؟

از یاد من پاک نمیشه

15 سالم بود و پریود بودم. کسی خونه نبود و من ناهار پختم . خاله ام زنگ زد و اوضاع احوال پرسید . متوجه شد که پریودم و غذا پختم .

+ عه وا !! خاله جون خواستی شروع کنی کارت رو وضو گرفتی ؟!

_ نه خاله واسه چی ؟!

+ آخه زن تو این دوره ناپاکه و رو غذا اثر بد میذاره. 

_ رو چه حساب اینو میگی !؟

+ روایت هست که ... . اهمیت ندادم به اراجیفش هر چند اعصابم خرد و خاکشیر شد :/

به این فکر میکنم که اگه جاها عوض میشد و آقایون پریود میشدن چی ؟!

احتمالا یه مرخصی با حقوق وجود داشت براشون تو این دوره ،احتمالا تو کتابای دینی نوشته میشد که احترام شوهرو برادراو پدرتون رو تو این دوره خیلی داشته باشین وگرنه غضب الهی به دنبالش خواهد بود

احتمالا پسرا یه دست بند keep calm I'm period مینداختن پشت دستشون و خودشون رو بی اعصاب نشون میدادن و واسه دخترا دلبری میکردن

احتمالا تو همون دست برنامه های تلوزیونی که تشت شیر و گلاب و گل یاد ملت میدن حتما ذکر میکردن که خانوما توجه فرمایید هوای حاج آقاتون رو خیلی تو این دوران داشته باشین و دم نوش های آرابخش و جگر و پسته جهت خونسازی فراموش نشه :/

یا احتمالا اولین روز قاعدگی پسرا رو مثل ختنه سرونی الآن جشن میگرفتن و مامان خانوما آش مردانگی بار میذاشتن و به شکرانه ی تداوم نسل به در و همسایه میدادن...

اما حالا چرا

اولین روز قاعدگی من دختر ، باید در خفا و ترس و هیس هیس بگذره؟ 

چرا روزهایی که جسمم و روانم ضعیف تره باید همچنان خم به ابرو نیارم مبادا که پسری [گاها هم جنس های خودم حتی ] متوجه نشن سیر طبیعی متابولیسم بدنم رو!

من به عنوان دختری که احتمالا مادری در آینده خواهم بود

تصمیم دارم که

اگه صاحب دختر شدم

از 8 سالگیش بهش چرخه ی طبیعی جنسش رو آموزش بدم و انقده گوشش رو پر کنم که از کسی و چیزی به خاطر طبیعت سالمش شرم نداشته باشه. 

و حتما اولین روز قاعدگیش رو جشن میگیرم . پدرش رو هم قابل اطمینان ترین دوستش قرار میدم چرا که اون بیشتر از هر دوره ی دیگه ای به ساپورت عاطفی نیاز داره .

و اگر

صاحب پسر بشم

قبل از بالغ شدنش همزمان که مسائل بلوغ خودش بهش میگم

بهش یاد میدم که مامان جان ! همون طور که تو تغییرات خاص جنسیت خودت رو داری

تغییرات و طبیعت بدن دخترا هم اینجوریه .

میبینی چه خدایی داریم؟ چه قدر ظریف و زیبا تفاوت ها رو کنار هم چیده؟ ! همین تفاوتهاست که زندگی رو قشنگ کرده :)

مامان جان ! روزهایی از ماه رو، بیشتر هوای خانوومای اطرافت رو داشته باش .خوب ؟! 

+ بنا به دلایلی مجبورم به بستن نظرات عمومی.  اما ممنونم که همچنان منو با نظرات خصوصی تون خوشحال میکنین :)

به ناز ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۵ ۳۰۶

مینویسم، تا که از تورم ذهن تبدارم کم کنم...